معنی لغات درس هفتم

شیخ: پیر ،‌مرشد

عارفان: دانشمندان

مریدان: پیروان

از پی: به دنبال

احوال: اوضاع

طلب کنید: صدا کنید

ارشاد: راهنمایی

باری: در هر صورت

طعام: غذا

بسم الله: به نام خدا

برخاست: بلند شد

یا: ای

بیان کرد: توضیح داد

معترف: اعتراف کننده

تاریکی دل: گمراهی

نیت: قصد

زیست: زندگی

دگرگون: متحول

بغض: کینه

ذکر: یاد

حریم: اطراف

حرمت: احترام

مظاهر: جلوه ها

تمدن: فرهنگ

بی هیا هو: بی صدا

غوغا: آشوب

بیانگر: بازگو کننده


معنی کلمات حکایت خود شناسی

جولاهه: بافنده

وزارت: وزیری

بامداد: صبح زود

بر خاستی: بلند می شد

ساعتی: یک ساعت

برون آمدی : بیرون آمدی

امیر را خاطر به آن شد: امیر به فکرش افتاد